هدیه آسمونی الی و علیرضا

شیشه شیرش رو بغل می کنه می خوابه ...

  خواب بعد از حمام به پسر کوچولو می چسبه   ٣ روز در مهدکودک غنچه های ساعی- تو مهد کودک من پیشت بودم تا عادت کنی ولی فقط سه روز مرخصی مامان رو هدر دادی و فایده ای نداشت. دوستات روی زمین بازی می کردن تو دلت می خواست روی صندلی بشینی و براشون دست بزنی ( ای شیطون)   همیشه ماشینت رو برعکس می کنی باهاش بازی می کنی ( نمی دونم می خوای تعمیر کار بشی! ولی قرارمون دکتر بود ها)   ...

این روزها با هوراد کو چولو خیلی سرگرمیم  . پسره بعد از سه ساعت خواب بعد از ظهر لطف می کنه یه نیم ساعتی بدون جیغ   بیرون برای خرید طاقت میاره  تازه همش توی بغله  اصلا با کالسکه میونه خوبی نداره .  تو خونه منتتظره در یخچال باز بشه خودشو سریع می رسونه  تا تو یخچال بشینه  (خیلی گرماییه نازناز مامان) یاد گرفته وقتی تعجب می کنه می گه " اه"    یکی از جاهای خونه که به محض روشن شدن چراغش می خواد بره تو حمام و دستشوییه.(خلاصه یکی باید حواستو پرت کنه تا نفر دیگه آهسته  بره کارشو انجام بده بیاد) بچه ها رو خیلی دوست داره   ...

دو تا مروارید خوشگل پایین داره که درست بعد از شش ماهگی در اومد . بالایی ها خیلی وقت می خواد دربیاد ولی هنوز خبری نیست. از اواخر ٩ ماهگی چهار دست و پا می کنه .   کارهای این ماه: با من یا بابا توپ بازی می کنه . هر دو می شینیم و توپ رو طرف همدیگه می ندازیم.خیلی قشنگ حواسش هست توپ رو کجا بندازه . باز و بستن در رو دوست داره ( در کمد و کابینت و ..)    ...

اولین باری که مامان و هوراد تنها رفتند پارک(بابا بعد از فوتبال میاد )   میو میو ی هوراد (از عروسکهای مورد علاقه اش)     ...

پسر کوچولوی ما آروم و قرار نداره حتی موقع نشستن پوف می کنه ...

در حال دیدن سی دی با نی نی . پاهای ارباب کوچولو رو فقط داشته باشین ...

خنده عشق کوچولو ...

آروم خوابیده البته نه به راحتی کلی اذی... کرده( دستش حتما باید زیر بالش باشه)   ...

هوراد جای تعویض تختش دراز کشیده و به برچسب کارتن پو روی کمدش عاشقانه نگاه می کنه(با این عکسه عالمی داره) ...